سيماي ابليس در مثنوي جلال الدين محمد بلخي

سيماي ابليس در مثنوي مولانا جلال الدين محمد بلخي

چكيده

ابليس در مثنوي معنوي دو سيماي متفـاوت دارد. از سـويي شخصـيتي شـرور و شوم است كه كمر به ويراني آرمان الهي بسـته اسـت. در مـواردي برابـر بـا نفـس امـاره شمرده مي شود و كار او وسوسه است و تنها با هدايت پير راهدان مي توان از وسوسه هـاي او در امان ماند .

نگاه ديگر به ابليس در مثنوي بسـيار شـگفتي آفـرين اسـت و بـا آنچـه در آثـار عارفاني چون عين القضات و حلاج آمده است شباهت دارد. تصوير اين چهـره در داسـتان معاويه و ابليس آشكار ميشود. در اين داستان مولانا با وسعت ديد و نگاه نوآور خود هـر چند با جمال، نكاتي حكيمانه را يادآور مي شود. داستان معاويـه و ابلـيس در ايـن مقالـه مورد بازنگري قرار گرفته است و نكات مورد نظر مولانا و نيز اشارات مشـابه آن در تـاريخ انديشه عرفاني مورد بررسي قرار گرفته است .

كليد واژه ها: عشق ـ معاويه ـ ابليس ـ جبر ـ خير و شر .

ادامه نوشته

ابلیس در ادب و عرفان

ابلیس / شیطان

اِبلیس، نام خاص (عَلَم) برای موجودی كه از فرمان خدا سرباز زد و از درگاه وی رانده شد. نیز اسمی‌ عام برای شیاطین است. دربارۀ ابلیس از دیدگاههای مختلف می‌توان بحث كرد. در این مقاله، از ابلیس در ادب فارسی و عرفان سخن رفته است.

ابلیس در ادب و عرفان

در نظم و نثر فارسی و ادبیات عرفانی این زبان ابلیس غالباً با شیطان و دیو و اهریمن به یك معنی است و در فرهنگها او را «مهتر دیوان» گفته‌اند (كردی نیشابوری، ۷۴؛ میدانی، ۶۴). این نامها هرگاه كه به صورت جمع (ابالسه، ابالیس، شیاطین، دیوان، اهریمنان) به كار روند، مراد اتباع ابلیس و موجودات شریر و آدمیان بدكار و بدسرشت است و تعبیراتی چون دیو سرشت، دیو خوی، دیو كردار، اهرمن روی و مانند اینها در توصیف این‌گونه مردمان به كار می‌رود. ابومُرّه و حارث از نامهای دیگر اوست، و پیش از آنكه نافرمانی كند و مطرود شود، معلم فرشتگان بوده و عزازیل نام داشته است. ابلیس در نظم فارسی گاهی به اقتضای وزن به «بلیس»، و صفت نسبی آن (ابلیسی) به «بلیسی» تبدیل می‌شود (نک‍ : دهخدا، ذیل ابلیس و بلیس).

تلمیحات و اشاراتی كه به ابلیس در نظم و نثر فارسی دیده می‌شود، بیش‌تر بر مطالبی كه دربارۀ او در قرآن و احادیث و اقوال مفسران آمده، مبتنی است و در موارد بسیار در این آثار تصورات مربوط به ابلیس با باورهایی كه ایرانیان دربارۀ اهریمن داشته‌اند، درهم آمیخته است.

ادامه نوشته

مراتب حیله های شیطان

بسم الله الرحمن الرحیم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

برداشتی از حیات طیبه در آیه 97 سوره نحل:

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.

مراتب حیله های شیطان

برای انحراف سرمایه وجودی انسان از حیات طیبه الهی

1- پوچی(بی هدفی جهان و زندگی آدمی)

2- بی خدایی(لائیک، سکولار، لیبرال، ماتریالیسم و مادی گرا)

3- صهیونیسم(آپارتاید) نژاد پرستی، وطن پرستی، ملی گرایی افراطی(نازیسم)

4- ادیان غیر ابراهیمی=/هندو/ شینتو/ بت پرستی(انرژی، کیهان، کائنات، شیطان و جادو...

5- یهودی=(گرایش به باستان گرایی و توجه به پادشاهان اساطیری ایران و روم و مصر)

6- مسیحی=(پولسی قرون وسطایی نه مسیحیت ناب عیسوی)

7- مسلمان= / وهابی، داعشی، طالبانی و...

8- مسلمان=(بدون اعتقاد به امامت و هدایت امت به واسطه معصوم / سنّی

9- مسلمان= /(غیر دوازده امامی) علی اللهی، شیعه زیدی یا اسماعیلی و ....

10 مسلمان=/ شیعه اثنی عشری/ مخالف ولایت فقیه(قائل به انقطاع هدایت مستمر امامت).

11- مسلمان=/ شیعه اثنی عشری/ قائل به ولایت فقیه/ مخالف انقلاب اسلامی و امام خمینی.

12- مسلمان/ شیعه اثنی عشری/ قائل به ولایت فقیه/ موافق انقلاب اسلامی و امام خمینی/ مخالف مقام معظم رهبری.

13- مسلمان/ شیعه اثنی عشری/ قائل به ولایت فقیه/ موافق انقلاب اسلامی و امام خمینی/ موافق مقام معظم رهبری/ غیر مقید به مبانی اخلاقی و شرعی.

14- مسلمان/ شیعه اثنی عشری/ قائل به ولایت فقیه/ موافق انقلاب اسلامی و امام خمینی/ موافق مقام معظم رهبری/ مقید به مبانی اخلاقی و شرعی/ دارای چشمداشت به جریان های انحرافی و کفر و استکبار جهانی.

در حالی که بنده خدای تعالی پس از تحقیق و جستجو در یافتن حقیقت باید اینگونه بوده باشد:

مسلمان/ شیعه اثنی عشری/ قائل به ولایت فقیه/ موافق انقلاب اسلامی و امام خمینی/ موافق مقام معظم رهبری/ مقید به مبانی اخلاقی و شرعی/ بدون چشمداشت به جریان های انحرافی و کفر و استکبار جهانی.

والحمد لله رب العالمین علی کل حال