تحول آفرینی و جامعه آرمانی

پیشگفتار

طرح جامعه آرمانی اسلامی

از قدیم‌ترین ازمنة تاریخ بشری تاكنون، تصور ایجاد «جامعه آرمانی» همیشه تعدادی از دانشمندان و اندیشه‌وران جهان را مجذوب و مفتون می‌داشته است. از‌این‌رو، هر‌یك از آنان طرحی جداگانه برای جامعه آرمانی تدوین و ارائه كرده است. درمیان كهن‌ترین معماران جامعه آرمانی، نام افلاطون از همه مشهورتر است. وی در سرتاسر رسالة جمهوری و در بخش‌هایی از رسالات «تیمائوس» و «كریتیاس» خود، طرح «مدینة فاضله» خویش راعرضه كرده است.[1] بعد‌از‌ او، دانشوران و اندیشمندان بسیاری در جهان اسلام، از‌جمله فارابی در كتاب آراء أهل المدینه الفاضلة، ابوالحسن عامری در كتاب السعادة و ‌الاسعاد، و نظامی گنجه‌ای در كتاب اسكندرنامه، به تصویر جامعه‌های آرمانی خودپرداختند. در دنیای مسیحیت نیز انبوهی از نویسندگان به این كار اقدام كردند: اگوستین قدیس در شهر خدا، توماس مور درلامكان (یا ناكجا‌آباد یا هیچ‌كجا)،[2] فرانسیس بیكن،[3]