سلیمان زمان/ در مدح امام زمان علیه السلام
مناجات عرفانی
السلام علیک یا امام الانس و الجان
سلیمان زمان
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست[1]
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرّم با اوست[2]
کلمات و ترکیبات؛ شیرین عالم، لب خندان، دل خرم، سلیمان زمان، خاتم داشتن، روی خوب، کمال هنر (معراج)، دامن پاک (عصمت)، همّت پاکان دو عالم، خال مشکین، عارض گندمگون، عزم سفر کردن، مرهم دل مجروحان، سنگین دل، دم عیسی مریم، معتقد حافظ (تشیّع)، بخشایش ارواح مکرم؛ همه این الفاظ آشنا به خوبی گویای این واقعیت است که جناب حافظ شیراز آن لسان الغیب اهل راز چه کسی را مدح می نماید و معشوق او چه کسی است. آری حافظ شیرین سخن دل در گرو محبوب خود دارد و ولیّ زمان و امام عصر خویش را نوازش می دهد و معتقدات خود را عاشقانه با امام خود در میان می گذارد چرا که این شیعه ی خالص و خاص آن حضرت خوب می داند که امام زمانش روح بخش بوده و از انفاس قدسی الهی بهره مند است و اسرافیل علیه السلام همواره با اوست. این حقایق در دعاهای زیارت جامعه و دعای ندبه و دعای زیارت امین الله کاملا مشهود است.
شرحی از آن هزاران
1_آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
آن سکاندار هدایت الهی از این روی که رخ و چهره به سوی پروردگار دارد، از شدت روشنایی فروغ پروردگارش، چهره اش سوخته و به صورت سیه چرده در عالم ملکوت دیده می شود و به موجب این همنشینی با پروردگار موجب رحمت و شیرینی به عالم امکان گردیده و صاحب چشمانی میگون و مست کننده و بیانی شیرین و خندان و دلی شادان و امید بخش می باشد.
و در این مسیر هدایت و ارشاد نمایندگانی از سوی خویش تعیین نموده که هر کدام از آن نمایندگان خسروان و شیرین دهنانی هستند که وصف العشق می کنند و کام عاشقان را شیرینی می بخشند.
۲_گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
در مسیر و طریقت الی الله از حضرت آدم تا خاتم و از حضرت خاتم تا کنون سکاندار کشتی هدایت عاشقان به سوی معشوق به عهده کسی بوده که به رسم نشان نگین پادشاهی که در زمان حضرت سلیمان به مصلحت پروردگار امر گردید که مشهود عامه گردد؛ به دست او رسیده باشد.
پس به هر عصری ولی ایی قائم است تا قیامت آزمایش دائم است(مثنوی مولوی)
۳_روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همّت پاکان دو عالم با اوست
ویژگی های آن خلیفه الهی چنین است که خوش سیما بوده و به تمام کمالات و هنرها متّصف بوده و از هر گونه پلیدی و زشتی منزه می باشد و در هر زمان همت و اراده حقیقت طلبان و راستی پویان هر دو عالم امکان و ملکوت از نفَس گرم و قدسی او می باشد.
۴_خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
من به حضور آن امام موعود زمان خویش هم در صورت ظاهر و هم در صورت باطن رسیده و به پیشگاه قدسی اش مشرف شدم، خال مشکین بسیار زیبایی بر صورت گندمگون او بود که نشان از سِرّ الهی آمیخته به وجودش داشت همان سرّی که رهزن کلیه عاشقان واقعی الهی بوده و تمام پاکان کونین(دو عالم) همچون آدم خلیفة الله نیز اسیر و مفتون همان سِرّ گشته و به مقام خلیفة اللهی رسیده اند.
۵_دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست
ای یاران؛ همان دلبری که قرار از کف دلم دزدیده و مرا به خویش مبتلا کرده است، اکنون که تنها التیام بخش زخم های دلم اوست و برای درد دل خویش دوای دیگری جز او سراغ ندارم، عزم سفر کرده و راهی دیار دیگری شده است.
۶_با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
این راز را با که می توانم در میان بگذارم و چه کسی می تواند محرم راز دل من گردد که آن دلبری که دلش به سنگینی دو عالم است و باری را که دو عالم نتوانست تحمل کند او پذیرا شد، این من عاریتی و بی اعتبار را از من گرفت و در مقابل آن با دم روح بخش عیسوی خویش، جان دوباره ای به من ارزانی داشت.
7_حافظ از معتقدان است گرامی دارش
زان که بخشایش بس روح مکرم با اوست
ای آنانی که شعر و غزل حافظ به دستتان رسیده و آن را تفأل زده و می خوانید، یقین بدانید که حافظ از معتقدان سلسله اولیا از حضرت آدم تا زمان ولی عصر علیهم السلام است، که همان طریقت عشق می باشد و به یمن این ارادتمندی، واسطه رحمت و بخشش روح های عزیز بی شماری تا ابد خواهد بود. بنابراین حافظ اهل راز خوب می داند در بحبوحه های زندگی باید دامن چه کسی را بگیرد؛
حافظ از دست مده دامن این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
یا صاحب الزمان ادرکنی .... یا صاحب الزمان أغثنی
[1] . وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
[2] . حافظ شیرازی، غزلیات، غزل 57.