فصّ حکمة مَلکیه فی کلمة لوطیة ( جلسه هفتم )
فصّ حکمة مَلکیه فی کلمة لوطیة 29/9/91
حضرت لوط علیه السلام
در باره ی این پیغمبر بزرگ در قرآن آیه ای است که وقتی جناب لوط در مقابل مخالفین قرار می گرفت می گفت،« لو ان لی بکم قوة او آوی الی رکن شدید » هود: 80
یعنی؛ ای کاش توانمندی بیشتری داشتم و یا تکیه گاه محکمی داشتم تا با آنها به مبارزه الهی می پرداختم.
لذا عنوان این فص را مَلکیه نهاده است .
( م ل ک ) در مَلک و مِلک و مُلک درهر سه کلمه بکار رفته است.
مَلک یعنی شدت و قدرت. در مِلک یعنی قدرت تصرف ومُلک یعنی فرمانروائی .
زبان عربی از چنان حساسیتی برخوردار است که حتی یک حرکت معانی را عوض می کند. بمانند؛ (مَلک ، مِلک و مُلک )
صورت اشتقا قی این کلمه ی ملک ، مالک است . مالک یوم الدین که : از اسماء خداوند است
صفت مشبهه این کلمه ملیک است .( فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر ....)
ملک ، مالک می شود ، مالکیت یعنی اختیار تصرف و مجال بهره وری و حق استفاده است .
از صفات خدا در قرآن در هر صفتی از این کلمه بکار رفته است.
فص حکمة ملکیة فی کلمة لوطیة ؛ یعنی برگزیده ای از قدرتمندی انبیاء که در شخصیت جناب لوط علیه السلام متجلی شده است.
ابن عربی در این فص به چند نکته می پردازد که قابل توجه است؛
نکته اول؛ اینکه انسان در آفرینش با تمام تواتمندی هایش ضعیف و لطیف آفریده شده است. قرآن از انسان در باره اش « خلق الانسان ضعیفا » بکار می برد. و در پی این ضعف و ظرافت به او می فرماید که ضعیف آفریده شده است. بنابرین انسان در دو فاصله یکی ضعف در روزگار کودکی و یکی ضعف در روزگار پیری قرار دارد.
در دنباله ی خلقت انسان باز هم از ضعف انسان در روزگار پیری است. ( و تعبیر ارذل العمر.... گویای این نکته است.) تا آنجا که حتی داشته ها و دانسته های خویش را از دست می دهد.
ابن عربی می گوید که ما در دو دوره از کودکی و کهنسالی، ضعیف هستیم.
ابن عربی آنگاه نتیجه می گیرد که انبیاء در اوج توانمندی خود مبعوث می شوند.
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف که در شیشه بماند اربعینی
بیشتر بر این باورند که حضرت رسول خدا در چهل سالگی به پیامبر ی مبعوث شده اند.
و لذا عدد چهل در سیروسلوک معنوی از اهمیتی خاص برخوردار است .
جهان هستی بر محورعدل می چرخد و مبدأ آفرینش عدد است.(و عده ای فلسفه ی آنها بر چنین اساسی است)
ابن عربی می خواهد بگوید که انبیاء صاحب همت اند و توانمندی خود را ازخدا ی خویش گرفته اند. یکی از شرایط اصلی در مدیریت و هدایت انبیاء باز بودن دست آنهاست و قدرت و توانمندی آنها در مبارزه با مخالفان الهی است. و الا کار نبوت و رسالت تحقق نمی یابد. و در میان همه ی ابزارهای قدرت، همّت مهمترین آنهاست.
البته همت به دو معنا ست یکی اراده ی قوی و اندیشه متعالی ، این همت برای انسان یک صفت روانی و درونی است. اما یک همت دیگری هم داریم که اندیشه های ضعیف تر و اراده ی ضعیف را به مقصد می رساند. چنانکه حافظ رحمه الله می گوید:
همتم بدرقه ی راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
اما یک همتی داریم که از درون خود انسان است که همّ است یعنی تمرکز فکر و جمع آوری مجموعه قوا و اهتمام هم به این معناست.
انبیاء صاحب همت اند. اصولا یکی از تربیت های برکات معنوی رسیدن به مقام همّت است.
ابن سینا بحثی در فلسفه اش دارد که به نام خلق به همت است. او می گوید که انسان هایی اند که با اراده ی قوی شئ ای را موجود و موجودی را معدوم می کنند. با همت و اراده ی قوی کسی که صاحب همت است، قدرت تصرف دارد. اصطلاح ولایت تکوینی یعنی قدرت تصرف در خلقت است که شخص اینگونه صاحب ولایت می شود.
اولین تقسیم در ولایت، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ولایت عامه و خاصه و ولایت کلیه و جزئیه و شمسیه و نجمیه.
ولایت پیغمبر ولایت شمسیه است. ولایت معصومین ولایت قمریه است. یعنی حضرات معصومین علیهم السلام بهره مند از ولایت نبویه مطلقه هستند.
بقیه ی اولیاء ولایت شان ولایت نجمیه اند. یعنی ستارگانی اند که هرگز بر پایه ماه و آفتاب نمی رسند.
در باره ی انبیاء در قرآن است که اینها تصرف هایی در عالم وجود داشته اند مثل تسخیر باد و.....
توسط سلیمان (ع) اصل تسخیر، از قرآن است. که امروز در همه جا بکار می رود. تسخیر یعنی رام کردن بطوری که جناب سلیمان نبی صبح در استخر فارس صبحانه می خوردند و شام را در سرزمین شام می خوردند.
و بسیاری از این نمونه های تسخیرها در سوره ی سبا و مانند آن آورده شده است.
صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیایی همچون صبر آدم ندید
صبر را با حق قرین کن ای فلان آخر والعصر در قرآن بخوان
(صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیایی همچو صبر آدم ندید
صبر را با حق قرین کن ای فلان آخر والعصر در قرآن بخوان
صبر کردن جان تسبیحات توست صبر کن کآن است تسبیح درست
هیچ تسبیحی ندارد آن درج صبر کن کالصبر مفتاح الفرج
هر که را بینی یکی جامهی درست دان که او آن را به صبر و شکر جست
هر که را بینی برهنه و بینوا هست بر بی صبری او آن گوا
گفت پیغمبر خداش ایمان نداد هر که را نبود صبوری در نهاد
یوسف حسنی و این عالم چو چاه وین رسن صبر است بر امر اله
یوسفا اندر رسن در زن دو دست وز رسن غافل مشو بیگه شده است
حمد الله کاین رسن آویختند فضل و رحمت را به هم آمیختند
تو چه دانی ذوق صبر ای تیره دل خاصه صبر از بهر آن شمع چگل)
دل های سختی که پیامبران آنها را به هدایت نرم می کنند، کمتر از آهن سخت داود علیه السلام نیست.
ای کوه ها با داود همخوانی کیند و ای پرندگان با داود در تسبیح همنوایی کنید.
از نظر علمی خوا ندن و نوشتن، یاد گیری مهارتی است.
یاد گیری سه اصل دارد، تمرین ، اشتباه و تصحیح.
ولایت وجهه ی الهی انبیاء است. به وجهه ی گرفتن پیام خدا می گوئیم هدایت، و به وجهه ی رساندن پیام خدا رسالت گفته می شود. که همان وجهه خلقی است و وجهه حقی که در ولایت بکار می رود.
پس اصل در خلقت انسان ضعف است. و قوتی که در جوانی حاصل است در فاصله بین زمان کودکی و ضعف کهنسالی است.
نکته دوم؛ این بود که انسانی که از نظرقوای جسمانی ضعیف است از همت و اراده ی قوی و متعالی برخوردار است. و همت یعنی اندیشه بلند و تمرکز قوا و اراده ی قوی که همت به دو صورت لازم و متعدی بکار می رود.
همت در چهره لازم همان همت انسان است که خود صاحب همت است.
اگر انسان در زیر چتر حمایت و مدد رسانی شخصی که صاحب همت است قرار بگیرد، همان همت به صورت متعدی بکار رفته است.
این همت از آثار و جلوات ولایت است در انبیاء و اولیاء علیهم السلام.
ولایت اقسامی دارد؛ ولایت تکوینی و تشریعی. و ولیّ خدا به عنایت الهی قدرت تصرف را در طبیعت بدست می آورد، که گاهی حتی با یک نگاه مس وجود آدم را به طلا تبدیل می کنند.
مثلأ حُرّ و بُشرحافی و خیلی ها هدایت شده ی امام حسین و موسی بن جعفرعلیهماالسلام می باشند.
رساله ی نقطه ی عطف در زندگی اولیاء (دیدار مولوی با شمس ، سنایی با کارگر حمّال ،
فضیل عیاض با صوت قرآن از سوره حدید( الم یان للذین امنوا ان یخشع قلوبهم.....) و یا روبرو شدن عطار با درویش در دکان عطاری اش و مانند آنها بسیار قابل توجه است....
توبه، همان باز گشت از معصیت به طاعت، و یا بازگشت از خود به سوی خداست.
اینها نقطه ی عطف در عرفان است که موجب یقظه و هوشیاری در سرنوشت انسان است.
عرفا به آن جذبه هم می گویند. گاهی یک جذبه تأثیر عبادت جن و انس را در زندگی انسان دارد. پس ولایتی که در انبیاء و اولیاء هست جلوه اش در همّت ظهور می کند.
تکیه گاه بحث لوط دراین نکته نهاده شده است که آیا اعمال ولایت قوی تراست یا عدم اعمال آن؟
ابن عربی می گوید که بر اساس آیات و روایات اولیاء بزرگ خدا کمتر از قدرت ولایت و همت خویش استفاده کرده اند و با این که مجال استفاده فراوان داشته اند.
پس ولی قوی تر کسی است، که اگرچه قدرت براعمال ولایت دارد اما از اعمال آن خود داری می کند. ابن عربی می گوید ، اولیاء جزگاهی مورد سؤال قرار گرفته اند که شما دیگر چرا؟ می گویند ما اراده ی خویش در ارا ده حق قرار داده ایم ولذا عدم تصرف می کردند.
تاریخ در مورد ایمان ابوطالب علیه السلام محرز است. ولی مورخین درباری بنی امیه ایمان ابوطالب را خدشه کرده اند و این برای این بود که علی علیه السلام را مظلوم تر قرار داده باشند.
علامه امینی در تحقیق و تتبع و سند شناسی و مآخذ و منابع از شخصیت های کم نظیر است.11جلد کتاب الغدیر را به رشته تحریر در آورده است که؛ « الغدیر فی الکتاب والسنته والادب » نام دارد. که این یازده جلد ، که کار ترجمه آن بیست جلد شده است.
قال مولانا الامام امیرالمومین صلوات الله علیه:
جميع ما فى القرآن فى فاتحة الكتاب فى بسم الله الرحمن الرحيم و جميع ما فى بسم الله الرحمن الرحيم فى باء بسم الله و جميع ما فى باء بسم الله فى نقطه تحت الباء و انا نقطه تحت الباء . ( ینابیع المودة ج ۱ ص68 )
همه ی آنچه در قرآن است در سوره ی فاتحه(حمد) است و همه ی آن در بسم الله الرحمن الرحیم است و هر آنچه در بسم الله الرحمن الرحیم است در باء بسم الله است و هر آنچه در باء بسم الله است در نقطه ی زیر آن است و من نقطه ی زیرین باء هستم.
تویی آن نقطه ی بالای فاء فوق ایدهم
که هنگام تنزل زیر بسم الله را بایی
ز بحث واجب و ممکن شها اینقدر دانستم
که واجب دارد این امکان وجود چون تویی مولایی
نبود ار پای لغزش در میان بی پرده می گفتم
که در حقت نصیری زد کلام پای برجایی ....
سحرچون كلك قدرت كرد خود را چهره آرايي
در آمد بي محابا با هزاران حُسن و زيبايي
چو كوس دلبري كوبيد حسن يوسف بيضـا
فـرو باريد چرخ از ديدگان اشك زليخايي
چـنان از مـادر ليل اندر آمـد صورت ليلي
كهخيلاخترانمجنون صفت گشتند صحرايي
درآمد ازقضا هندوي هند شرق يكيطوطي
كهپُركردازشِكَر اين نُه طبق را از شكر خايي
درآمدچشمة خضرسپهر (از) اخضراز ظلمت
چو خط مهوشان سطح زمين گرديدخضرايي
در آمـد از نيام صبح چون صمصام اسكندر
فكندازترس او شب،خويشرا ازتخت دارايي
چو خورشيد جمالش شد عيان از مشرق عالم
جمال حق عيـان گرديد برهر عيـن بينايي
رسيد از تيغ خور بر لشكر شبآنچهدرخيبر
رسـيد از ذوالفقار شاه دين بر قوم موسايي
فلكقدري كهگر شمشيرابرويش ترش سازد
ببـازد مـاه نو بيمار وار از رنـگ صفرايي
شهيكهازپرتوحسنشچنانشدطورحقروشن
كهگشتازعشقاوموسيبنعمرانسينهسينايي
برون از آستين تا كـردهاي دست يداللّهي
بـه لفظ فوق ايديهم بزد حق كوس اعلايي
تـويي آن نقطه ی بـالاي فاء فـوق ايـديهم
كـه در وقـت تنـزّل تحت بـسم الله را بايي
ز دانـايي و زيبـايي و رعنـايي شهنشـاها
اميـر بـوالبشر صهـر نبي و روح زهرايي
ز مولود نبي بر طاق كسري گر شكست آمد
زمـولود تو در عالم نمانده طاق و كسرايي
بنـازم دُلدُل شير اوژنت كز شيههاش شاها
براق اندر شب معراج ماند ز عرش پيمايي
میرزا حبیب پلاس اصطهلاناتی
(انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء )،یعنی البته تو نمی توانی هدایت کنی هر که را دوست داری بلکه این خداست که هر که را بخواهد هدایت می کند. قصص: ۵۶ . و این نمی توانی، یعنی اراده ات را اعمال نمی کنی نه اینکه تو نمی توانی اعمال کنی.
ابن عربی می گوید ما ولایت را همیشه با تصرف توأم نمی دانیم. حتی می گوید:
و ما نیز گاهی ایثار کردیم و قدرت ولایت خود را از باب کمال مصلحت اعما ل نکردیم.
منشاء این عدم تصرف و یا اعمال تصرف به اراده و اجازه ی خداست. زیرا آنچه برای آنان مهم است مشیت حق است، چرا که اعمال اراده ی خداوند همواره باید به اذن او باشد. .... ادامه دارد......
والحمد لله رب العالمین علی کل حال