مكتوبى از عارف شهير مولى محمد بيدآبادى قدس سره:

من احب الله فصب البلاء عليه؛ يعنى، هر كه دعوى دوستى خدا كند و به دست ارادت، حلقه در محبت او زند، يا هر كه حق - سبحانه و تعالى - خلعت محبوبيت‏ بر او پوشاند، باران بلا از ابر محنت و عناء بر فرق او ريزان و شادى و بهجت و راحت از وى گريزان گردد كه البلاء للولاء كالذهب للهب؛ ترجمه اين كلمه را در مثنوى بدين وجه آورده است؛

دوستى چون زر، بلا چون آتش است // زر خالص، در دل آتش خوش است

و از فحواى كلمات سابقه چنان به حيطه فهم در مى‏آيد كه بلا، متوجه اهل ولايت و محنت، متعلق به دار باب محبت [ است]. هر جا كه بناى محبت نهاده‏اند، درى از محنت ‏بر وى گشاده اند و در هر ميدان كه لواى ولا افراخته‏اند، فوج بلا را ملازم پاى آن، علم ساخته‏اند. پس هر كه را حق - سبحانه و تعالى - دوست دارد، او را به بلا مبتلا و ممتحن سازد. و مؤيد اين قول، حديث‏حضرت رسول صلى الله عليه وآله است آنجا كه فرموده: ان الله اذا احب قوما ابتلاهم. به درستى كه هر كه [ را ] حق - تعالى - دوست دارد، لشكر بلا و اندوه را برايشان گمارد. و مقرر است كه محنت‏به اندازه محبت‏بود و بلا به مقدار ولا نازل شود. هر كه در راه دوستى حق از همه راهروان در پيش بود، هر آينه مشقت و بليت او از همه بيش بود. هر كه را ذوق محبت‏بيشتر، سينه‏اش از شوق محنت ريش‏تر. و از حضرت سيد كاينات سؤال كردند كه: «اى الناس اشد بلاء»؛كدام طايفه سخت‏ترند از روى بلا، يعنى كدام گروه از آدميان سخت‏تر و دلسوزتر، و محشر كدام زمره از اصناف انسان صعب‏تر است؟ فرمود: «الانبياء» يعنى بلاى پيغمبران كه ملهم حرم رسالت و محرم حريم حلالتند از همه سخت‏تر است و بيشتر. و بلايى كه متوجه روزگار ايشان است از محنت‏هاى ديگران بيشتر، «ثم الامثل‏» يعنى پس از پيغمبران بلاى جمعى كه شبيه باشند بديشان در سلوك سبيل محبت و واقف بر اسرار معرفت. «فالامثل‏» يعنى آن‏ها كه شبيه‏اند براين جماعت. و بر همين قياس هر كه به درگاه قرب، اقرب باشد، بلا و عناى او اشد و اصعب باشد.

هر كه در اين بزم مقرب‏تر است // جام بلا بيشترش مى ‏دهند

و آن كه زدلبر نظر خاص يافت // داغ عِنا بر جگرش مى ‏نهند

بلا، نه شربت‏ شيرين است كه به اطفال طريقت دهند، بلكه قدح زهر مَلال است كه بر دست‏ بالغان راه نهند. يكى از مشايخ طريقت فرموده:

دُردى خوردن به ميكده، عادت ماست // رطلى كه گران‏تر است، آن نوبت ماست

منبع :http://www.hawzah.net/Per/Magazine/PH/013/ph01312.asp